من نشانی از تو ندارم
اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن
و
وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،
کناربیدمجنون خزان زده
و
کنارمرداب ارزوهای رنگی ام!
درکلبه را باز کن
و
به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش را کنار بزن!
مرا می یابی